سفارش تبلیغ
صبا ویژن








از صدای سکوت دلم خسته ام

کاش میشد برگشت به گذشته

کاش می شد آینده رو دید

کاش دوباره به دنیا می آمدم

کاش همیشه جوان بمانیم

کاش همیشه شاد باشیم

کاش حسرت هیچ چیز به دل مان نماند

کاش می فهمیدیم

کاش درک می کردیم بودن را

کاش میشد معنای عشق رو فهمید

کاش خوبی ها زیاد بشن

کاش آدما با هم سر جنگ نداشتن

کاش میشد رفت سفر

کاش دل تنگم تنها نبود

کاش کسی بود که حرفهام رو بشنوه

کاش که تنها نبودم

کاش خوب بودم به همه خوبی می کردم

کاش عاشق نمی شدم

 

کاش با هم بودیم

کاش افسوس لحظه ها رو نمی خوردم

کاش قدر این زندگی رو می فهمیدم

کاش در دل نمی سوختم

کاش نگرانت نبودم

کاش چشم به انتظارت نبودم

کاش خسته نمی شدم

کاش غصه می خوردم برای خودم

کاش گرفتارت نبودم

کاش می تونستم ببینمت

کاش در به در کوچه های تنهایی نبودم

 

کاش دوستم داشتی

کاش که به یادم باشی

کاش میشد در دلت جایی داشتم

کاش دوست داشتن واقعی بود

کاش عادت نمی کردم به این الفاظ "عزیزم دوستت دارم"

کاش در نهانخانه دلم تو را فراموش می کردم

کاش که گریه نمی کردم

کاش می توانستم باهات گریه کنم

کاش می توانستم آغوش گرمی در زندگیت باشم

کاش کاش کاش کاش

کاش ستاره های آسمونو می تونستم بهت هدیه بدم

کاش می تونستم بهت بگم

کاش و هزاران کاش دیگر

کاش اینجوری نمی شد

کاش که دل ها نمی شکستن

کاش آدم ها از هم متنفر نبودن

کاش زندگی این شکلی نبود

کاش که اشک نبود

کاش عشق وجود نداشت

کاش هر وقت میخواستم میمردم

کاش خودکشی گناه نبود

کاش آدما سنگ نبودن

کاش بشه دوباره تو شاد بشی

کاش فراموشم کنی

کاش بشه همون آدم قبلی بشی

کاش خداحافظی نبود

کاش شروعی نبود که همش نگران پایان باشیم

کاش غصه نبود

کاش دلت غصه نداشت

کاش میشد وقتی بیدار میشی غماتو فراموش کنی

کاش کینه وجود نداشت 

 کاش دریاها به شوق اینکه تو در کنارشون  راه میری آرام بگیرن

کاش ساحل دلم برایت طوفانی نبود

کاش کاش کاش کاش

نمی دونم دیگه چه کاشی بگم

فقط آخرین:کاش که کاش و کاش که ای وجود نداشت


نوشته شده در دوشنبه 89/12/9ساعت 12:15 عصر توسط آیسانقطره های باران طلایی ( ) |





Design By : ParsSkin.Com


کد ماوس