سفارش تبلیغ
صبا ویژن








از صدای سکوت دلم خسته ام


از تو دورم من و دیوانه و مدهوش توأم
آنچنان محو تو گشتم که در آغوش توأم
یکدم از دل نبرم یاد دل آویز ترا
گر چه چون عشق ز دل رفته ، فراموش توأم
نگه گرمم و در چشم سخن گوی توأم
هوس بوسه ام و در لب خاموش توأم
همچو اشکی که زجان ریخته در دامن تو
چون صدایی که زدل خاسته در گوش توأم

پای تا سر همه طوفانم و آشفتگیم
بحر در موجم و عمریست که در جوش توأم
گر چه در حسرتم از دوری برق نگهت
زنده با یاد تو و گرمی آغوش توأم
در دل این شب تاریک که چون بخت منست
تا سحر منتظر صبح بنا گوش توأم
خاطر نازکت آزرده شد از محنت من
بار سنگینم و آویخته از دوش توأم
شاعر : ابوالحسن ورزی


نوشته شده در یکشنبه 89/12/1ساعت 11:19 صبح توسط آیسانقطره های باران طلایی ( ) |





Design By : ParsSkin.Com


کد ماوس