سفارش تبلیغ
صبا ویژن








از صدای سکوت دلم خسته ام

ذر صبح گاهی روشن به سویت می آیم

اکنون مرا با تو آخرت دیگری است

در جهانی دیگر همدیگر را باز خواهیم یافت

آنجا که هرگز گدای زندگی نیستم

ابدیتی ناب

و تو نیز یک عشق جاودانه

نه از دل سنگی ات خبری خواهد بود

و نه دل مردگی ام به سوی تو می آیم

در این دنیای ناشناس چیزی روحم را می آزارد

ان زمان که بمیرم به استقبالم خواهی آمد؟

با دسته گلی معطر و آغوشی باز؟


نوشته شده در یکشنبه 89/12/1ساعت 10:49 صبح توسط آیسانقطره های باران طلایی ( ) |





Design By : ParsSkin.Com


کد ماوس