سفارش تبلیغ
صبا ویژن








از صدای سکوت دلم خسته ام

 

 

به که گویم غم این قصه ی ویرانی خویش

غم شبهای سکوت و دل بارانی خویش

گله از هیچ ندارم نکنم شکوه ازو

که شدم بنده ی پا بسته و سودایی خویش

به کدامین گنه این گونه مجازات شدم

همه دم بنالم و سوزم زپشیمانی خویش

من از این پس شده ام راوی و گویم همه شب

غزل چشم تو و قصه ی نادانی خویش


نوشته شده در دوشنبه 89/12/9ساعت 12:9 عصر توسط آیسانقطره های باران طلایی ( ) |





Design By : ParsSkin.Com


کد ماوس