از صدای سکوت دلم خسته ام
با من امشب چیزی از رفتن نگو ********* این روزها مترسکان هم با کلاغ هم دستند ************ گندم بهانه بود ما لایق بهشت نبودیم ************ آنکس که در تنهاترین تنهایی ام مرا تنها گذاشت خدایا او رادر تنهاترین تنهاییش تنها مگذار ************* ای دریا قلبم را با تمام تنهایی به تو خواهم بخشید قلب معصومم را که به تنهایی یک گنجشک است قلبم را به دریا خواهم داد و به دریا خواهم گفت که با من مهربان باش به دریا خواهم گفت من دلم غمگین است و به اندازه یک دنیا خستگی را می شناسم قلب معصومم را به دریا خواهم بخشید تا به همراهی ماهیها به تنهایی خود فکر کنم ای دریا قلبم را به تو می بخشم تا بیندیشم به صداقت ماهیها
نه! نگو! از این سفر با من نگو
من به پایان می رسم از کوچ تو
با من از آغاز این مردن نگو
کاش می شد لحظه ها را پس گرفت
کاش می شد از تو بود و تا تو بود
کاش می شد در تو گم شد از همه
کاش می شد تا همیشه با تو بود
با من امشب چیزی از رفتن نگو
نه! نگو! از این سفر با من نگو
من به پایان می رسم از کوچ تو
با من از آغاز این مردن نگو
کاش فردا را کسی پنهان کند
لحظه را در لحظه سرگردان کند
کاش ساعت را بمیراند به خواب
ماه را بر شاخه آویزان کند
می روی تا قصه را غم نامه تدفین گل
می روی تا واژه را باران خاکستر کنی
ثانیه تا ثانیه پلواره ویران شدن
می روی تا بخشی از جان مرا پرپر کنی
با من امشب چیزی از رفتن نگو
نه! نگو! از این سفر با من نگو
من به پایان می رسم از کوچ تو
با من از آغاز این مردن نگو
Design By : ParsSkin.Com |