از صدای سکوت دلم خسته ام

انسان باش ، پاکدل و یکدل ، زیرا که گرسنه بودن ، صدقه گرفتن و در فقر مردن هزاران بار قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است....

کاش باور داشتی عشق مرا ،

 

 کاش درک میکردی احساس قلب مرا

 

کاش میدیدی اشکهای مرا ،

 

 که با هر نفس یک قطره اشک از چشمانم میریزد

 

با یاد تو داغ دلم تازه تر میشود

 

کاش میسوخت خاطره ها ،

 

 کاش از یادم میرفت گذشته ها

 

کاش هیچگاه به یادم نمی آمد

 

 لحظه هایی که در کنارت بودم

 

نبودنت را باور ندارم ،

 

باور ندارم تو نیستی ،

 

 باور ندارم دیگر مال من نیستی

 

کاش باور داشتی عشق مرا ،

 

کاش جا نمیگذاشتی

 

 در جاده های تنهایی قلب مرا

 

پشیمانم از اینکه به تو دل بستم ،

 

 سرزنش نمیکنم دلم را،

 

 دلم هنوز دیوانه ی توست

 

پشیمانم از اینکه عاشق شدم ،

 

 نفرین نمیکنم تو را ،

 

دل دیوانه ام باز هم در پی توست

 

شاید دیگر نبینم تو را حتی در خواب،

 

 شاید دیگر نبینم چشمهایت را حتی یک بار!

 

گرچه لایقم نیستی ،

 

 گرچه بی وفایی

 

 و یک ذره هم عاشقم نیستی

 

 اما هنوز هم در حسرت داشتن توام ،

 

 هنوز هم خیره به عکسهای توام….

 

کاش باور داشتم

 

 که دیگر هیچگاه تو را نخواهم داشت…


نوشته شده در شنبه 90/2/31ساعت 3:41 عصر توسط آیسانقطره های باران طلایی ( ) |





Design By : ParsSkin.Com


کد ماوس