برگه گل
برگه هاي گل پرپر ميکنم
عشق اونو بيرون از سر مي کنم
عشق اون دروغي بود پر بود از رنگ ريا
روزاي قشنگي بود به دلم مي گفت بيا
اين روزاي آخري دستش برام رو شده بود
اين دل زار و پريشون واسه اون لک زده بود
مي ديدم که دستشم ديگه بود تو دسته اون
ديگه من چکار کنم اي خداي مهربون
نبود انقد بي وفا از دل تنم جدا
من مي گفتم واسه اون همش از عشق وفا
ولي خوب دووم نداشت آره خوب دوستم نداشت
توي قلبم ديگه اون جاي عشق نفرت گزاشت
من آپــــــــــــ ـــــــــــــــم
من آپـــــــــــ ــــــــــــــــم
من آپـــــــ ــــــــــــــــــــم