خيلي دل نشين و آرام بخش بود. عين دوغ ليلي محلي گرفت . عين جگر آبدار به جون نشست. جدي مي گم. جدي جدي مطلب كوتاه اماعميقي نوشتي. اي ول. مامانم گوشم رو گرفت گفت:
بچه يه كمي از اين آيسان ياد بگير
كمي آدم شو بعد اگه خواستي بمير
گفتم مامان طرف خيلي كلاس بالايه
بلد شده انواع استعاره و تشبيه و آرايه
من كه جز جگر گوسفند و زغال نميدانم
به نظرت من مثل حضرت سعدي ميمانم؟
بچه زاييد ي و ولش كردي في امان الله
توي اين دنياي وانفساي پر از نفرين و آه
انتظار داري حافظ اصل تهراني هم بشود؟
لابد فردا بايد كنكور دهد و دانشگاه برود! (واي زبونم لال)
بره دانشگاه آزاد واحد مركز و شعر بخواند
زور بزند و كمي وزن و قافيه هم بداند
چه فايده؟ آخرش بايد بياد ور دست خودم
به كجا بايد برد آخر اين ظلم و اين ستم
حال بگذر شعر وزن و عروض نداشته باشد
خانه باشد اما ماهي و حوض نداشته باشد
همين جوري خودش كلي كيف و حال است
از مصاديق بارز جمالات و كمال است.