سفارش تبلیغ
صبا ویژن








از صدای سکوت دلم خسته ام

شب آرامی بود*

* **می روم در ایوان، تا بپرسم از خود*

*زندگی یعنی چه؟*

*مادرم سینی چایی در دست*

*گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من*

*خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا*

*لب پاشویه نشست*

*پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد*

*شعر زیبایی خواند ، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین*

*:با خودم می گفتم *

*زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست*

*زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست*

*رود دنیا جاریست*

*زندگی ، آبتنی کردن در این رود است*

*وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم*

*دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟*

*!!!هیچ*

*زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند*

*شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری*

*شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت*

*زندگی درک همین اکنون است*

*زندگی شوق رسیدن به همان*

*فردایی است، که نخواهد آمد*

*تو نه در دیروزی، و نه در فردایی*

*ظرف امروز، پر از بودن توست*

*شاید این خنده که امروز، دریغش کردی*

*آخرین فرصت همراهی با، امید است*

*زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک*

*به جا می ماند*


*زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ*

*زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود*

*زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر*

*زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ*

*زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق*

*زندگی، فهم نفهمیدن هاست*

*زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود*

*تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست*

*آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست*

*فرصت بازی این پنجره را دریابیم*

*در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم*

*پرده از ساحت دل برگیریم*

*رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم*

*زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است*

*وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست*

*زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند*

*چای مادر، که مرا گرم نمود*

*نان خواهر، که به ماهی ها داد*

*زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم*

*زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت*

*زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست*

*لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست*

*من دلم می خواهد*

*قدر این خاطره را دریابیم.*

     


نوشته شده در پنج شنبه 90/2/29ساعت 12:55 عصر توسط آیسانقطره های باران طلایی ( ) |





Design By : ParsSkin.Com


کد ماوس